چقدر دلم فصل بهارو دوست داشت
مارس 17, 2011 بدست LEON
نوشته شده در دستهبندی نشده | نوشتن دیدگاه
-
كشيش: وقتي ميايم سرپايينيه و خدا كمك ميكنه؛
اما موقع برگشتن سربالاييه و خدا فقط ميشينه و نگاه ميكنه!
(سینما پارادیزو)................................................................................................
کپی میکنم همه چیزی که اینجاست .
شاید چیزی هم نوشته باشم !
خبرچین
- خطایی رخ داد! احتمالا خوراک از کار افتاده. بعدا دوباره تلاش کنید.
نوعی پیوند
- bigli-migli
- darkness
- doggyheadache
- ebhuman
- foto
- hourvatat
- portablesoul
- ranitidine
- قوزک زرافه …
- لیوان
- مملکته داریم ؟
- موسیقی بی کلام
- میعادرلجن
- مالیخولیا
- مثل سیگار بعد چای
- چمدان آجری
- چند روایت معتبر
- هیچ
- ورطه
- کارتاژ
- کدئین
- پلاک 80
- پنجره
- آک
- باران بهار
- برهنه شو
- تراموا
- ترانه دلتنگی
- خاتون خاموش
- ذهن زیبا
- ذغال سنگ
- روسپی بی گناه
- راننده تاکسی
- زهرخند
- زکی پدیا
- زبل خان
- سیاه و سفید
- شازه
- طعم روشن ماه
- عاطفه
چند نفر
- 31٬942 نفر
دستهبندی
بایگانی
- اکتبر 2011 (1)
- ژوئیه 2011 (2)
- جون 2011 (3)
- آوریل 2011 (1)
- مارس 2011 (2)
- فوریه 2011 (4)
- ژانویه 2011 (19)
- دسامبر 2010 (9)
- نوامبر 2010 (15)
- اکتبر 2010 (30)
- سپتامبر 2010 (28)
- آگوست 2010 (26)
- ژوئیه 2010 (36)
- جون 2010 (36)
- مِی 2010 (19)
بیان دیدگاه